یلدا ستایش

 میدونم دیگه کسی این حوالی نیست که بخواد جواب سلاممو بده ولی سلام خیلی وقته که دارم سعی می کنم وابستگیهامو به چیزای اطرافم کمتر کنم یکیش همین وبلاگ البته یه وقتایی خیلی بهش وابسته بودم از صبح تا شب از پیشش تکون نمی خوردم  آره یه روزایی همین وبلاگ بهترین دوست  من بود الانم هست الانم خیلی از دوستایی رو که دارم مدیون همین وبلاگم به هر حال اومدم بگم که حمل بر بدقولی نباشه تا حالا اتفاق افتاده که خبری رو دادم ولی نیمه کاره ولش کردم یکی از همون وعده ها

_______________________________________________________

 تشکیل یه گروه موسیقی بود خوب همه ی عوامل تقریبا جور بودن همه چی داش روال عادیشو طی می کرد که درگیریِ عاطفیِ تو تا از اعضا همه ی نقشه ها رو به هم زد ... خوب نشد که خبرمو کامل کنم نشد که گروه پا بگیره

 __________________________________________________

یکی دیگه از اون خبرای نیمه کاره مربوط میشه به چاپ دومین مجموعه ترانه های خودم به نام  (پاییز وحشی ) که کار تایپ و ویراستاری و صفحه آراییش تقریبا تموم شده عکس روی جلدشم مثل مجموعه ی قبلی کار دوست خوبم مریم احسانی مطلقه البته چون منتظر سی دی عکس بودم  نشد که بد قولی نکنم  هر وقت عکس به دستم رسید حتما آپ می کنم 

منتظر عکس و توضیحات بیشتر باشید